نــه از تنهــایــی مــیتــرســم،
نــه از تنهــا مــانــدن!
تــرســم از
تنهــا بــودن،
در كنــار دیگــــــری ســت . . .
من امشب دستها رابرده ام بالا سپردم دل به آن والاو
از عمق وجود خود خدایم را صدا کردم
نمیدانم چه میخواهی ولی امشب برای تو
برای رفع غمهایت برای قلب زیبایت برای آرزوهایت به درگاهش دعا کردم
و میدانم خدا از آرزوهایت خبر دارد و در قلبم یقین دارم دعاهایم اثر دارد
التماس دعا
اسم های مجازی
تصویر های مجازی
مشخصات مجازی
و در بین این همه چیزهای مجازی
تنها یک چیز حقیقت دارد
تنهایی من...
***********************************
کسی هست آغوشش را،
شانه هایش را
به من قرض بدهد !
تا یک دل سیر گریه کنم؟!
بدون هیچ حرف و سوال و جواب و دلداری و نصیحتی ؟
*دوس دارم یه روز آنقد پولدار بشم که وقتی رانی می خورم
اون تیکه آخر آناناس که ته قوطی گیر می کنه واسم مهم نباشه*
مردها کاين گريه در فقدان همســــــــر مي کنند
بعد مرگ همســـــــر خود ، خاک بر سر مي کنند !
خاک گورش را به کيسه ، سوي منزل مـــي برند !
دشت داغ سينــه ي خـــــود ، لاله پرور مي کنند
چون مجانين ! خيره بر ديوار و بر در مــي شوند
خاک زير پاي خود ، از گريه ، هــــي ! تر مي کنند
روز و شب با عکــس او ، پيوسته صحبت مي کنند
ديده را از خون دل ، درياي احمـــــر مــــي کنند !
در ميان گريه هاشان ، يک نظر ! با قصد خيـــــر !!
بر رخ ناهيـد و مينـــــا و صنــــــوبر مي کنند !
بعدِ چنـــدي کز وفات جانگــــــداز ! او گذشـــت
بابت تسليّت خــود ! فکـــر ديگـــــر مـــي کنند
دلبري چون قرص ماه و خوشگل و کم سن و سال
جانشيـــــن بي بديل يار و همســــــر مي کنند
کــج نينديشيد !! فکــر همســــــر ديگر نيَند !
از براي بچه هاشان ، فکر مـــادر مـــي کنند !!
*******************
به مامانم ميگم موهام ميريزه،ميگه کمتر برو اينترنت !!!
خواستم بگم اگه دردي،مرضي،سرطاني چيزي دارين بگين از مامانم بپرسم دليلش چيه !!!
برادرم اومده ميگه : روزه اي ؟
من : چرا نبايد نباشم ؟
برادرم : آخه الان تو رساله خواندم روزه به معلول هاي ذهني واجب نيست !
آخه اين همه لطف و عشق و محبتو چطوري من هضم کنم؟
مربي تيم بازنده شطرنج در اروپا:
امروز روز ما نبود و زياد هم خوب بازي نکرديم.
مربي تيم بازنده شطرنج در ايران:
کورنومنت که افتضاح بود. هوا هم آلوده بود و اسب و فيل ما رو از نفس انداخت. زمين بازي هم به درد گوسفند چراني ميخورد.
عمق اشتياق امت روزه دار به روايت تاريخ
- اوه اوه!1ماه ديگه ماه رمضونه
- بدبختي 1 ماه بايد روزه بگيرم
- اي بابا تازه 2روزش گذشته
- بالاخره نصفش رفت! افتاد تو سرازيري
- لامصب مگه اين 3روز آخر ميگذره؟
- خيلي حيف شده که ماه رمضون تموم شد
گفتم ببينمش مگیرم درد اشتياق
ساکن شود ، بديدم و مشتاق تر شدم
به کوه گفتم عشق چيست؟ لرزيد.
به ابر گفتم عشق چيست؟ باريد.
به باد گفتم عشق چيست؟ وزيد.
به پروانه گفتم عشق چيست؟ ناليد.
به گل گفتم عشق چيست؟ پرپر شد.
و به انسان گفتم عشق چيست؟
اشک از ديدگانش جاري شد و گفت؟ ديوانگيست!!!