گفتم ببينمش مگیرم درد اشتياق
ساکن شود ، بديدم و مشتاق تر شدم
گفتم ببينمش مگیرم درد اشتياق
ساکن شود ، بديدم و مشتاق تر شدم
به کوه گفتم عشق چيست؟ لرزيد.
به ابر گفتم عشق چيست؟ باريد.
به باد گفتم عشق چيست؟ وزيد.
به پروانه گفتم عشق چيست؟ ناليد.
به گل گفتم عشق چيست؟ پرپر شد.
و به انسان گفتم عشق چيست؟
اشک از ديدگانش جاري شد و گفت؟ ديوانگيست!!!